سنتور يكي از سازهاي موسيقي ايراني است. فرهنگ دهخدا سنتور را اينگونه بازشناخت كرده است[۱]: «از سازهاي ايراني به شكل ذوزنقه كه داراي سيمهاي بسياري است و با دو مضراب چوبي نواخته ميشود. كه در اصل سنتور رايج (۹ خركي) داراي ۷۲ سيم است كه به دستههاي ۴ تايي و در ۱۸ دسته تقسيم ميشود»
پيشينه
سنتور بر پايهٔ بررسيها و پژوهشها يكي از كهنترين سازهاي گستره ايران به شمار ميرود؛ كهنترين نشانهاي كه از اين ساز بر جا مانده، از سنگتراشيهاي آشور و بابليان (۵۵۹پيش از ميلاد) است. در اين سنگتراشيها، صف تشريفاتي كه به بزرگداشت آشور بانيپال بر پا شده، سازي كه همانندي زيادي به سنتور دست ورزي دارد، در ميان آن صف ديده ميشود.
ابوالحسن علي بن حسين مسعودي (مرگ به سال ۳۴۶ ه. ق) گذشته نگار نامدار و نويسنده نسك مروجالذهب در شرح اوضاع موسيقي در زمان ساسانيان، هنگام نام بردن از سازهاي متداول موسيقي ساساني، واژه سنتور (سنطور) را ذكر ميكند. در كتب كهن و تأليفات ابونصر فارابي و ابن سينا نيز نام سنتور چند بار ذكر شدهاست.
عبدالقادر مراغهاي ساز يا طوفان را معرفي كرد كه شبيه سنتور دست ورزي بود با اين تفاوت كه براي هر نت، تنها يك تار ميبستند و با جابجا كردن خركها، آن را كوك ميكردند.
نام سنتور در سرودهها منوچهري نيز آمدهاست:
كبك ناقوس زن و شارك سنتورزن است فاخته ناي زن و بط شده تپور زنا
سنتور، سازي كاملاً ايراني است كه برخي ساخت آن را به ابونصر فارابي نسبت ميدهند كه مانند بربط، ساز ديگر ايراني بعدها به خارج بردهشد.
برخي پژوهشگران بر اين باورند كه سنتور در زمانهاي بسيار دور از ايران به ديگر كشورهاي آسيايي رفتهاست، چنانكه امروزه گونههاي مشابه اين ساز در عراق، تركيه، سوريه، مصر، پاكستان، هند، تاجيكستان، چين، ويتنام، كره، اوكراين و ديگر كشورهاي آسياي ميانه و نيز در يونان نواخته ميشود.
شگفت نيست كه چون نخستين پيانو به دست سرورالملك، سنتورنواز روزگار اميركبير رسيد، در دم نواخته شد! او پس از دمي كار با اين ساز گفت: اين ساز روي دستگاه ماهور كوك شده است. وي همان روز ماهور را نواخت و پس از كوتاه زماني آن را، كوك كرد به گونهاي كه دستگاه شور را با آن نواخت و همين كوك ايراني است كه در اين هنگام نيز روي پيانوي ايراني انجام ميگيرد. اين كوك سرورالملكي نام دارد و واپسين دستگاه شور است كه در كنار پردههاي دلكش گرايلي خسرواني، آذربايجاني، گيلاني و گبري (زرتشتي) و كردي و جامهداران و... نواخته ميشود![۲]
بر پايهٔ اسناد و مدارك، نگارگريها و مينياتورهاي سدههاي پيش، آنچه كه ما دست ورزه به نام سنتور در اختيار داريم در واقع سنتوري است كه از نزديك به يكصد و پنجاه سال پيش (زمان قاجار) با شكل و شمايل كنوني خود در اختيار هنرمندان اين مرز و بوم قرار دارد. چنانكه سنتورهاي محمدصادق خان (كه نخستين نمونه صوتي ساز سنتور به جا مانده از دوران قاجار متعلق به وي ميباشد)، حبيب سماع حضور و حبيب سماعي، در ابعاد، شمار خرك و چگونگي ساخت، بسيار نزديك به سنتور دست ورزي است.
زني در حال نواختن سنتور
نقاشي در هشت بهشت اصفهان ۱۶۶۹.
بررسي ديرينه گردش و تحول ساز سنتور نشان ميدهد كه اين ساز طيف گستردهاي از سبكها و مكاتب گوناگون را در سدهٔ كنوني به خود اختصاص داده، به گونهاي كه پس از يك بررسي اجمالي، ميتوان اذعان داشت حداقل ۱۵ سبك و مكتب گوناگون و فعال در اين عرصه شهره ويژه و عاماند. از نوازندگان نامدار قديم سنتور ميتوان به محمدصادق خان، علياكبر شاهي، سماع حضور، حبيب سماعي، حسين صبا، ابوالحسن صبا و از اساتيد دهههاي اخير ميتوان به فرامرز پايور، داريوش صفوت، حسين ملك، فضل اله توكل، منصور صارمي، مجيد نجاحي، مجيد كياني، ارفع اطرايي، سوسن دهلوي، رضا شفيعيان، پرويز مشكاتيان، پشنگ كامكار، جواد بطحايي و از نوازندگان جديد ميتوان به اردوان كامكار، سيامك آقايي، كتايون ملكمطيعي، حسين پرنيا، اميرعباس عربوند، پدرام درخشاني، علي جواهري، علي بهراميفرد و تني چند نام برد. از سازندگان مشهور سنتور ميتوان به مهدي ناظمي و داريوش سالاري اشاره كرد.
تگونه و جوراجوري چشمگير مكاتب و سبكها انگيزه تگونه در آوادهي ساز، تكنيك نوازندگي و چگونگي آهنگسازي و نغمهپردازي در سطوح گوناگون بودهاست.
سنتور، يا آنچنان كه استاد ابوالحسن خان صبا گاه مينوشت: سنطور، در سالهاي پاياني عصر قاجار، سازي تقريباً فراموش شده و رو به نابودي بود. سازهاي اصلي، تار، تنبك و كمانچه بودند و دوره قاجار، در واقع «عصر تار» بود. شمار كمي سنتور مينواختند و شمار كمتري نيز سنتور ميساختند و ميآموختند.[۳]
گسترش در جهان
گمان اين است كه سنتور از ايران به كشورهاي ديگر راه يافته و نامهاي گوناگوني پيدا كردهاست. سنتور با اندك تفاوتي در شكل ظاهر و با نامهاي گوناگون در شرق و باختر جهان وجود دارد. اين ساز را در كشور چين يان كين، در اروپاي شرقي دالسي مر، در انگلستان باتر فلايها، در آلمان و اتريش مك پر، در هندوستان سنتور، در كامبوج في و در آمريكا زيتر مينامند كه هر كدام داراي وجه تشابهاتي هستند. ساز سنتور در شماري از كشورها مانند ارمنستان و گرجستان نيز رايج هست. همچنين سنتورهاي عراقي –هندي- مصري و تركي كه بعضي از آنها حدود ۳۶۰ سيم دارند.
ساختار ساز
سنتور از جعبهاي به شكل ذوزنقهمتساريالساقيت ساخته شده كه لبهها آن بنامند از: بلندترين ضلع، نزديك به نوازنده و كوتاهترين ضلع و موازي با ضلع پيشي و دور از نوازنده و دو ضلع كناري با طول برابر كه دو ضلع پيشي را به طور مورب قطع ميكند. ارتفاع سطوح كناري ۸ تا ۱۰ سانتيمتر است.
جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبي است. دوسطح فوقاني و تحتاني به كلاف سنتور كه سطح جانبي دور آن را تشكيل ميدهد متصل ميشوند نيروي ناشي از فشار سيمها كه از طريق خركها به صفحهٔ بالايي منتقل ميشوند باعث تغيير شكل و نشست صفحه و تشديد آن در دراز مدت ميشوند براي جبران اين كاستي پلهايي در جعبهٔ سنتور قرار داده ميشود و نيز ضخامت صفخهها بايد براي بار وارده از صفحه پيشبيني گردد صفحهٔ پاييني گرجه تحت تأثير مستقيم نيروي سيمها نيست اما واكنش آنها را از پل دريافت ميكند و بايد براي مقاومت دربرابر تغيير شكلها پيش بيني شود بر روي سطوح فوقاني دو رديف (معمولاً ۹تا يي) خرك چوبي قرار دارد رديف راست نزديكتر به كناره راست ساز است و رديف چپ كمي بيشتر با كناره چپ فاصله دارد (فاصله ميان هر خرك رديف چپ تا كناره چپ را «پشت خرك» مينامند). از روي هر خرك چهار رشته سيم همكوك گذر ميكند ولي هر سيم به گوشي معيني پيچيده ميشود. گوشيها در سطح كناري راست كنار گذاشته شدهاند. سيمهاي سنتور به دو دسته «سفيد» (زير) و «زرد» (بم) بخش ميشوند. دسته سيمهاي سفيد بر روي خركهاي رديف چپ و سيمهاي زرد بر روي خركهاي رديف راست به تناوب قرار گرفتهاند. طول بخش جلوي خرك در سيمهاي سفيد دو برابر طول آن در بخش پشت خرك است و ميتوان در پشت خرك نيز از سيمهاي سفيد استفاده كرد (آواي آن به نسبت عكس طول، يك اكتاو نسبت به آواي بخش جلوي خرك بالاتر است). همچنين هر سيم زرد، يك اكتاو بمتر از سيم سفيد بي درنگ پس از آن آوا ميدهد.
گذشته و امروز
ساز سنتور پيشتر با ۱۲ وتر سيم بم و ۱۲ وتر سيم زير ساخته ميشد و سنتور ۱۲ خركي ناميده ميشد. امروزه سنتور ۱۰ خرك و سنتور ۱۱ خرك نيز ساخته ميشود. سنتور ۹ خرك رايجترين گونه سنتور است كه پر استفادهترين نوع آن سنتور «سُل كوك» است و نتهاي رديف بر اساس آن نوشته شدهاند. در سنتور ۹ خرك، چنانچه بر اساس راست كوك تنظيم شود، به ترتيب سيمها از پايين بر مبناي مي-فا-سل كوك ميشوند و براي اجراي گروهي و اركستر باره است.
سنتور كروماتيك و سنتور كروماتيك بم
سنتور الكتريك
به خواست تكميل فواصل كروماتيك ميان اصوات و نيز به قصد تأمين اصوات بم، در حدود بيست سال اخير دو گونه سنتور با شمار زيادتر خرك ساخته شدهاند. سنتور كروماتيك با همان ميدان آواي سنتور معمولي ولي داراي خركها و اصوات كروماتيك بيشتر است. ميدان آواي سنتور كروماتيك بم يك فاصله پنجم بمتر از سنتور كروماتيك است و گسترش آن سه اكتاو و نيم است. در دو گونه سنتور كروماتيك، هر صوت بدست سه رشته سيم همكوك حاصل ميشود. به عبارت ديگر روي هر خرك سه سيم تكيه كردهاست. از هر دو سنتور كروماتيك و كروماتيك بم استفادههاي همنوازي ميشود و در كارهاي جديد تكنوازي سنتورهاي كروماتيك ديده ميشود.
نوازندگي سنتور
نوازندگي سنتور با دو چوب نازك كه به آنها «مضراب» گفته ميشود، انجام ميشود. مضرابها در گذشته بدون نمد بودند ولي اكنون بيشتر به مضرابها نمد ميچسبانند كه باعث نرمتر شدن و كم زنگتر شدن آواي سنتور ميشود. در اكثر اوقات، نوازنده بايد با هر يك از مضرابها، نت متفاوتي را اجرا كند (به ويژه در برخي از چهارمضرابها كه بيشتر پايه قطعه با دست چپ و ملودي با دست راست اجرا ميشود). به همين دليل نوازندگي اين ساز علاوه بر چابكي دستها، به تمركز ذهن نيز نياز دارد كه تنها با آزمون فراوان بدست ميآيد.
سنتور سازي است كه اگر نوازنده بر آن چيره شود، ميتواند با آن كارهاي زيبا و ماندگاري بيافريند. اين ساز به خوبي توانايي تك نوازي و هم نوازي را دارا ميباشد.
برابر نيمي از زندگاني آزمون سنتورنوازان، به كوك كردن آن ميگذرد. چون كوبههاي مداوم مضراب روي سيمها و تأثير گذاري نم و گرما روي چوب و سيمها كوك را به هم ميزند و ۷۲ سيم بايد مرتب كوك يا هم خوان شود، از اين رو سنتور، سازي شناخته ميشود كه همراه با زيبايي، بسياري از پيامدهاي پزشكي ميتواند روي آوا و كوك آن تأثير بگذارد و حتي نوازندههاي ماهر را براي يك كوك دلخواه ناكام ميگذارد.